۹ شیوه رهبری ناب برای دریافت بهترین عملکرد از تیم خود
فوت و فن ساختمان : استیو جابز می گوید: کارهای بزرگ در تجارت هرگز توسط یک نفر انجام نمی شود. آنها توسط یک تیم از مردم انجام می شود. غالباً هنگام تدریس کلاسهایی در زمینه مشارکت ناب و روششناسی ناب، دو بنر با جملات زیر روی دیوار میگذارم:
“همه جاهل هستند، فقط در مورد موضوعات مختلف.” ویل راجرزاین نقلقولها باید یادآور این نکته باشند که «تیم» همیشه به راهحلهای بهتر، عینیتر، فراگیرتر و کاملتر از هر فرد برای مجموعهای از چالشها خواهد رسید. به همین دلیل است که مشارکت تیم بسیار مهم است. و به همین دلیل است که درک اینکه چگونه می توان بهترین عملکرد را از تیم و هم تیمی های خود به دست آورد یا الهام بخشید، درک شیوه های رهبری ناب خوب است. آنها همچنین برای تیم های پیشرو با عملکرد بالا در سناریوهای استرس بالا اعمال می شوند.“Nemo Solus Satis Sapit” (هیچ کس به تنهایی به اندازه کافی عاقل نیست، یا هیچ کس به تنهایی به اندازه کافی عاقل نیست.) منسوب به پلاتوس
بههیچوجه کامل نیست، در زیر برخی از این شیوههای رهبری خوب، بدون ترتیب اولویت، محصور شدهاند و بهعنوان یک فهرست تصادفی ارائه شدهاند، بدون اینکه ایدهای از مهمتر بودن از دیگری وجود داشته باشد:
۱. به دیگران قدرت دهید. به افراد کمک کنید از طریق انجام دادن یاد بگیرند. به توسعه توانایی های دیگران کمک کنید تا خودشان بتوانند پاسخ ها را پیدا کنند. ریزمدیریت نکنید اینجا یک است ارتباط دادن به یک سخنرانی کوتاه و فوق العاده نیکلاس مودیگ در مورد این نکته خاص.
برنه براون در جرات رهبری میگوید: «رهبر کسی است که مسئولیت یافتن پتانسیل در افراد و فرآیندها را بر عهده میگیرد و شجاعت توسعه این پتانسیل را دارد. جان ماکسول زمانی گفت: «رهبران نه به خاطر قدرتشان، بلکه به دلیل تواناییشان در توانمندسازی دیگران، بزرگ میشوند.»
۲. صبر و تحمل را تمرین کنید. این نیاز به توضیح یا توسعه کمی دارد و مهارت هایی کاملاً ضروری برای به دست آوردن بهترین نتایج در خود و همچنین دیگران است.
۳. داستان سرای خوبی باشید. با مثال آموزش دهید، از مثال های واقعی برگرفته از تجربیات یادگیری خود استفاده کنید، آن را شخصی سازید، مخاطبان خود را جذب کنید، الهام بخش باشید.
۴. درک کنید و بدانید که چگونه اعتماد مبتنی بر آسیب پذیری را اجرا و تقویت کنید. پاتریک لنسیونی اعتماد مبتنی بر آسیبپذیری را مکانی تعریف میکند که در آن رهبران، «به راحتی و به سرعت، اشتباهات، ضعفها، شکستها و نیاز به کمک را بدون تحریک، تصدیق میکنند. آنها همچنین قدرت دیگران را تشخیص می دهند، حتی زمانی که این قدرت ها از قدرت آنها بیشتر باشد.»
۵. به نکات ظریف توجه کنید. اغلب بدیهی ترین چیزی که اتفاق می افتد کمترین اهمیت را دارد. یاد بگیرید که قدرت تبعیض خود را تقویت کنید. به دنبال دلایل ریشه ای برای اجرای تغییرات ریشه باشید. «زمین را از آتش، لطیف را از زشت، با ظرافت و درایت فراوان جدا کن.» منسوب به Hermes Trismegistus، «پدر» مکتب یونانی فلسفه هرمتیک.
۶. برای درک مطلب گوش کنید. مهارت های گوش دادن بازتابی خود را توسعه داده و تمرین کنید. اکثر مردم می شنوند، اما روی گوش دادن تمرکز نمی کنند. بیشتر مردم قبل از اینکه سخنران به طور کامل فکر خود را به پایان برساند، روی بهانه های دفاعی تمرکز می کنند تا اقدامات خود را توجیه کنند. اجازه دهید همه به طور کامل شنیده شوند. از سؤالات استفاده کنید تا به دیگران کمک کنید تا افکار خود را کامل تر توسعه دهند، اظهار نظر نکنید.
۷. ذهنیت بیرونی در مقابل ذهنیت درونی را پرورش دهید. خلاصه زیر از کتاب رهبری و خودفریبی، توسط موسسه آربینگر گرفته شده است.
بسیاری از تفکر بیرونی را می توان در این فکر خلاصه کرد که اگر کسی در هر زمان فرصتی برای بهبود چیزی برای انسان دیگر داشته باشد، صرف نظر از شرایط یا نامزدی، خواه یک دوست، یک عضو خانواده، یک همکار، یک شریک تیم، یا یک غریبه، و ما برای انجام این کار اقدامی نمی کنیم، در این صورت درگیر یک عمل خودفریبی هستیم. این تفکر عواقب بسیار گسترده ای دارد. طرز فکر بیرونی همچنین به ما این امکان را میدهد که مسئولیت هر رابطه بین فردی را که درگیر آن میشویم، بپذیریم، و در نتیجه به طور سازنده تغییر و/یا بهبود دهیم. تعاملات تیمی از روابط شخصی تشکیل شدهاند.
۸. تقویت ذهنیت رشد در مقابل ذهنیت ثابت. مفهوم رشد در مقابل ذهنیت ثابت برگرفته از کار کارول دوک است و توسط جوآن بولر، هر دو از دانشگاه استنفورد، توسعه یافته است. کتاب Dweck، MindSet: The New Psychology of Success، طرز تفکر او را تشریح می کند.
در سادهترین شکل، مفهوم رشد در مقابل ذهنیت ثابت این باور است که یک فرد یا با محدودیتی در تواناییها، هوش و سایر عوامل (ذهنیت ثابت) متولد میشود، در مقابل این ایده که فرد میتواند ظرفیتهای خود را از طریق آموزش، تمرین و تمرین افزایش دهد. و آموزش (ذهنیت رشد). کارول دوک توضیح میدهد که در یک طرز فکر ثابت، دانشآموزان بر این باورند که تواناییهای اساسی، هوش و استعدادهایشان، ویژگیهای ثابتی هستند. مقدار مشخصی دارند و بس. سپس هدف آنها این است که همیشه باهوش به نظر برسند و هرگز احمق به نظر نرسند. در یک ذهنیت رشد، دانشآموزان میدانند که استعدادها و تواناییهای آنها را میتوان با تلاش، آموزش خوب و پشتکار پرورش داد. آنها لزوماً فکر نمی کنند که همه یکسان هستند یا هرکسی می تواند انیشتین باشد، اما معتقدند که اگر در آن کار کنند، همه می توانند باهوش تر شوند یا پیشرفت کنند.
این نظریه را می توان به توسعه درک عمیق تر از رفتار انسانی، مانند نحوه یادگیری، یا مواجهه با شکست، چالش ها و محدودیت ها، گسترش داد. اکنون توسط برخی به عنوان یک واقعیت کلی تلقی می شود که طرز فکر بر نتیجه تأثیر می گذارد. این کمک می کند تا توضیح دهیم که چرا کسی، اگر معتقد است ذاتاً باهوش، یا توانا نیست، یا در برخی ظرفیت ها محدود است، به سادگی از ترس شکست از چالشی که در مرحله جبران است دوری می کند. به تعبیر پروفسور دوک، طرز فکر می تواند به تعیین چگونگی پیشروی فرد در مواجهه با چالش کمک کند. با این باور که مهارتهای کیفی انسان را میتوان با تلاش پرورش داد یا تقویت کرد، مقابله میکند. مانند خود طرز فکر – می توان آن را با رفتار اصلاح کرد. یا همانطور که در صفحه ۷۴ استراتژی ناب توسط مایکل باله و همکارانش بازنویسی شده و بیان شده است: “شما خود را به شیوه ای جدید از عمل نمی اندیشید، بلکه به شیوه ای جدید از تفکر عمل می کنید.”
یکی از مهمترین نکات از این موضوع نتیجهای است به نکتهای که در کوتاه اما روشنکننده پروفسور رنه چنگ مطرح شد. ارائه ویدیویی در مورد رد کردن پنج افسانه مربوط به Lean و IPD. برای یک درگیری تیم ناب با شدت بالا، نیازی به “تیم A” نیست. رفتار را می توان با آموزش اصلاح کرد.
۹. گسترش/بسط ذهنیت رشد به طرز فکر بی نهایت. ذهنیت رشد ممکن است به مفهوم گسترش یابد طرز فکر بی نهایت. بر اساس کتاب «بازی بینهایت» سایمون سینک و برگرفته از کتاب «بازیهای متناهی و نامتناهی» جیمز پی کارس، نظریههای آن در حوزه کسبوکار و ساختار سازمانی اعمال میشود. کارس دو نوع مختلف بازی را متمایز میکند: بازیهای محدود (مثلاً شطرنج)، که به منظور پایان دادن به بازی مطابق با قوانین ثابتی که از قبل برنده شدن را تعریف میکنند، انجام میشود. و بازی های بی نهایت (مثلاً تجارت) که به منظور بازی مداوم انجام می شود.
بنابراین اهداف و راهبردهای نهایی بسیار متفاوت هستند. رهبرانی که از یک طرز فکر بی نهایت استقبال می کنند، باید بر اساس اهداف نهایی متفاوت، سازمان های قوی تر، نوآورتر، الهام بخش، انعطاف پذیرتر و مبتنی بر یادگیری را با استراتژی ای که پایداری بی نهایت را هدف قرار می دهد، بسازند. بازی بی نهایت یک بازی طولانی است، و به همین دلیل، ممکن است در مدت زمان بیشتری نسبت به مزایای مرتبط با یک طرز فکر محدود، زمان بیشتری به دست آید.
تجارت با تمام ویژگی های یک بازی بی نهایت مطابقت دارد: ممکن است بازیکنان شناخته شده و ناشناخته وجود داشته باشند. بازیکنان جدید می توانند در هر زمان بپیوندند. هر بازیکن استراتژی خاص خود را دارد. هیچ مجموعه ای از قوانین ثابت وجود ندارد. و آغاز و پایانی وجود ندارد.
علاوه بر این، کسب و کار، زمانی که از طریق یک طرز فکر بی نهایت نگریسته شود، نباید برنده و بازنده داشته باشد، اما فقط بازیکنانی که به دلایل مختلف به سادگی در جریان بازی مداوم می آیند و می روند. گفته شده است که اگر هر ترتیب تجاری یا مذاکره ای بر اساس سناریوی برد-برد نباشد، در مرحله ای کسب و کار، یا مذاکره، یا تلاش، یا تعهد، در نهایت با شکست مواجه می شود. در یک ذهنیت نامتناهی، برندگان فردی وجود ندارد، تنها هدف تلاشی است که با موفقیت به پایان می رسد. اگر شکست بخورد، یک نقص در روند وجود دارد. در بازی بی نهایت شکست وجود ندارد، فقط فرصت یادگیری، پیشرفت و ادامه وجود دارد.
نمونه ای از تفکر ذهنی بی نهایت کاربردی این است که “بهترین شیوه” وجود ندارد. این یک چیز عالی است، “Ne Plus Ultra”. در واقع فقط “بهترین شیوه های فعلی” وجود دارد که هر کدام در انتظار بهبود بالقوه دیگری هستند. بهبود مستمر به یکی از نیروهای هدایت کننده و محرک یک سیستم تبدیل می شود. در هر سیستم، طرح یا تعهدی همیشه جا برای بهبود یا اصلاح وجود دارد. برنامه ریزی، انجام دهید، بررسی کنید و عمل کنید/تنظیم کنید. سپس دوباره این کار را انجام دهید، و دوباره، و دوباره، تا بی نهایت. حل و انعقاد. اوروبورو.
سازندگان بزرگ کلیسای جامع در قدیم عادت داشتند که همیشه یک عنصر از ساختمان را ناقص بگذارند تا یادآوری کنند که کمال، یا تکمیل، واقعاً روی زمین وجود ندارد. در جهان بینی آنها، کمال فقط در خدا و عالم الوهیت وجود داشت. این آرمانی است که ممکن است، یا باید، آرزویش را داشته باشیم، اما مقصدی است که تا زمانی که اینجا هستیم هرگز به آن نخواهیم رسید. با این حال باید تلاش کنیم.
در بخش بعدی، به بررسی ۱۵ مهارت و تمرین دیگر که منجر به هدایت موفقیت آمیز تیم های ناب با شدت بالا و عملکرد بالا می شود، ادامه خواهیم داد.