۱۲ اصل تفکر در مورد طراحی
ساخت و ساز : کاربرد Lean در طراحی و مهندسی پروژههای سرمایهای از کاربردهای ناب که در فرآیندهای ساخت و ساز و مونتاژ سایت به بلوغ میرسند عقب است. هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما می توانیم از توسعه محصول مصرفی جهانی بیاموزیم که هنوز برای تحویل پروژه سرمایه ناب اعمال نشده است.
در حلقههای ساخت و ساز ناب، کاوش در «طراحی ناب» اغلب بر چگونگی دریافت ورودی اولیه ذینفعان و اینکه آیا برنامهریزی کششی میتواند برای «فرایند طراحی تکراری» اعمال شود، متمرکز است. اگرچه این کانونها مفید هستند، اما برای ارائه تمام ارزشی که فرآیندهای تعریف پروژه، توسعه مفهوم و اعتبارسنجی، و طراحی/مهندسی ارائه میدهند، بسیار محدود هستند. برخی از تمایزات کلیدی مورد نیاز است.
برنامه ریزی کششی مشارکتی (مثلاً آخرین سیستم برنامه ریز) یک استراتژی مدیریت تولید است. در طول فرآیندهای پیش از ساخت، ما در واقع انواع «تولید» را انجام میدهیم – محصولات ملموس مانند نقشهها، مدلها، برآوردها و تحلیلها. و محصولات نامشهود مانند بینش ها و توافقات. این امر طراحی را به یک “سیستم تولید” تبدیل می کند. بنابراین بله، ابزارها و استراتژیهای مدیریت تولید ناب کاملاً کاربردی هستند. این طرف فرآیند است. در مورد خود محصول چطور؟
یک دهه قبل از تأسیس موسسه ساخت و ساز ناب، بارت هوث وایت را ملاقات کردم و شروع به کار کردم که قبلاً یک گورو نوآوری طراحی بود. بارت اصول اولیه طراحی برای ساخت و مونتاژ (DFM/DFA) را به عنوان تامین کننده صنعت خودرو آموخت و چراغ ها روشن شدند! بارت به مدت ۳۵ سال یکی از مربیان و همکاران من بوده است. او به من و هزاران نفر دیگر یاد داد که اکثریت قریب به اتفاق هزینههای چرخه عمر زباله و محصول، از جمله تهیه، ساخت، کیفیت بالا، قابلیت سرویسدهی و نگهداری، و هزینههای دفع، همگی ناشی از زبالههایی است که از مفاهیم اولیه به بعد طراحی شدهاند. .
DFM/A مجموعهای از اصولی را شناسایی کرد که میتوان آنها را برای هر محصولی اعمال کرد، اما تا حد زیادی بر روی معماران و مهندسان طراحی در دنیای پروژههای سرمایهای گم شده است. خوشبختانه، بارت این اصول را در کتابچه کوچکی به نام «دوازده اصل برای طراحی مکانیکی نوآورانه» که در زیر خلاصه میشود، گنجانده است. من معتقدم که این اصول نه تنها باید برای همه پروژه های سرمایه ای اعمال شود، بلکه باید به عنوان استعاره های مهم برای طراحی هر یک از سازمان های ما نیز عمل کنند. ۱۲ اصل (اصول) عبارتند از:
۱. قطعات را کاهش دهید – همانطور که بارت دوست داشت توجه کند، هیچ مشکل کیفی در مورد قطعاتی که وجود ندارند وجود ندارد! یک مثال ساده اتصال دهنده ها هستند. قبل از طراحی ناب، بسیاری از محصولات دارای اندازههای متعدد پیچ، پیچ، گیره، جوش و غیره بودند. طرحهای محصولی که بستها را حذف یا استاندارد میکنند یا امکان اتصالات محکم را میدهند، باید مدلهایی برای پروژههای سرمایهای نیز باشند.
۲. ساده سازی فرآیندها – آیا می توان یک محصول یا پروژه را از ابتدا طراحی کرد تا تعداد مراحل لازم برای ساخت و تکمیل آن را کاهش دهد؟ همانطور که ایده “طراحی برای ساخت و ساز” شکل گرفته است، متوجه می شویم که معماران و مالکان به ندرت درک درستی از پیچیدگی فرآیند ساخت و ساز ناشی از تصمیمات اولیه طراحی دارند. اغلب «مشکل شخص دیگری» است.
۳. ساده سازی معماری محصول – در محصولات، این می تواند به معنای کاهش قاب داخلی یا سایر عناصری باشد که اشیاء را در جای خود نگه می دارند، با طراحی قطعاتی که در کنار هم قرار می گیرند و بارها را بدون پشتیبانی اضافی تحمل می کنند. ما باید همه چیز را از دیوارها و نماها گرفته تا آویزها و یراق آلات و وسایل را بازبینی و ساده کنیم. هر چیزی را می توان بهبود بخشید.
۴. به چرخه زندگی فکر کنید – بارت دوست داشت بگوید که طراحان به “درک عمق و وسعت” نیاز دارند. ما باید هزینههای مواد و پردازش فوری را که در تولید (عمق) فرو میروند و تمام هزینههای نگهداری، تعمیر، قابلیت استفاده و پایداری چرخه عمر در طول عمر دارایی سرمایه (عرض) را درک کنیم. این اولین اصل ناب است که “ارزش توسط مشتری تعریف می شود” که به صورت عملی و قابل اندازه گیری بیان می شود.
۵. از مواد چند منظوره استفاده کنید – مواد یا پرداخت هایی را مشخص نکنید که بیش از آنچه لازم است ارائه می کنند، به مهارت یا مواد خاصی برای نگهداری نیاز دارند، و غیره. بپرسید، “آیا می توان از این عنصر طراحی برای بیش از یک هدف استفاده کرد؟”
۶. دقت را به حداقل برسانید – هر چه تلورانس ها بیشتر باشد، هر گونه مشکل کیفی یا خطای نصب بیشتر می شود و هزینه و تاخیر را اضافه می کند. (به «هزینههای پنهان» در زیر مراجعه کنید.)
۷. مدولار کردن – این یک استراتژی ساخت و ساز رو به افزایش است، به خصوص هر زمانی که بتوان چندین واحد مانند حمام، اتاق بیمارستان، قاب دیوار، فضاهای آزمایشگاهی و غیره را پیش ساخته کرد. به دنبال فرصت هایی برای کاهش کار سایت باشید.
۸. با جاذبه مبارزه نکنید – به دنبال هر فرصتی برای طراحی باشید تا بتوان عناصر را به جای بلند کردن در جای خود تنظیم کرد. آیا می توان قطعات را پخ کرد تا فقط بتوان آنها را به درستی جهت داد؟ آیا می توان قطعات را طوری طراحی کرد که در کنار هم قرار بگیرند؟ این اصل همچنین یکی از استعاره های مورد علاقه من برای طراحی فرآیندهای سازمانی داخلی ما است. کجا احساس می کنیم چیزی را به سمت بالا هل می دهیم؟ چگونه کارها را به جریان بیاندازیم؟ چگونه می توانیم از کشش به جای فشار/بالا کردن استفاده کنیم؟ سازمان ما کجا از هم می پاشد یا «با سیم وثیقه نگه داشته می شود»؟
۹. ساده سازی مونتاژ – این یک اصل کلی است که اصول ۶، ۷ و ۸ بالا را در بر می گیرد. مجدداً، مونتاژ سایت به دلیل پیچیدگی، دقت و پیچیدگی های ذاتی در طراحی محدود می شود.
۱۰. استحکام جاسازی شود – این اصل در شماره ۶ گسترش می یابد و شامل اجتناب از مراحلی می شود که به مهارت بسیار تخصصی، مواد و فناوری های جدید/نابالغ، اجزای حساس یا آسیب پذیر، یا هر چیزی که تهیه، رسیدگی، نگهداری و غیره سخت است را شامل می شود.
۱۱. از بین بردن هزینه های پنهان – توسعه “درک عمق و وسعت” هزینه های چرخه زندگی اغلب مسائل دیگری را آشکار می کند. استفاده از تحلیل محدودیت ها و ارزیابی ریسک کلیدی است. شفافیت بودجه و فرآیند “برکه را پایین می آورد و سنگ های سخت را سطح می کند”.
۱۲. از کار تیمی استفاده کنید – این حوزه سهم متوسط من در درخشش بارت بود. در حوزه AEC، ما اغلب «ذینفعان» را خیلی محدود تعریف می کنیم. مشتریان، کاربران، سازندگان، کارکنان تعمیر و نگهداری و بسیاری دیگر میتوانند در صورت مشارکت صحیح، ارزش افزوده داشته باشند.
اگر برای دیدن ارتباط هر یک از اینها با ساخت و ساز تلاش می کنید، من شما را تشویق می کنم که مانند یک مبتکر محصول خوب فکر کنید و با این سوال که “چگونه می توانم پروژه خود را با اعمال این اصل بهبود بخشم، تخیل خود را تقویت کنم؟”
نتایج شما را شگفت زده خواهد کرد.